خاندان ابنخاتوناِبْنِخاتون، عنوان افرادی از خاندانی مشهور از شیعیان لبنان میباشد. این خاندان بیت بورینی، بیت ابوشامه و بیت شامی نیز خوانده شدهاند. فهرست مندرجات۲ - سبب اشتهار ۳ - مشاهیر خاندان ۳.۱ - محمد بن علی ۳.۲ - احمد بن شمسالدین محمد ۳.۳ - نعمتالله بن احمد ۳.۳.۱ - راویان ۳.۴ - احمد بن نعمتالله ۳.۵ - عبداللطیف بن نعمتالله ۳.۶ - محمد بن احمد ۳.۶.۱ - آثار ۳.۷ - ابوالمعالی ۳.۷.۱ - درگذشت ۳.۷.۲ - آثار چاپی ۳.۷.۳ - آثار خطی ۴ - فهرست منابع ۵ - پانویس ۶ - منبع ۱ - جایگاه خاندانمنشأ اصلی این خاندان ناحیه جبل عامل بود و آنان یکی از قدیمیترین و نامدارترین خاندانهای علمی آن سرزمین به شمار میرفتند. نخستین جایگاه آن روستای «اِمَّیْه» بود، اما بعدها به روستای «عَیناثا» منتقل شدند و سپس در «جُوَیّا» مسکن گزیدند. ۲ - سبب اشتهاردر سبب اشتهار این خاندان به ابنخاتون گفتهاند که یکی از نیاکان این خاندان - که ظاهراً جمالالدین لقب داشت - در روستای امیّه با دختر یکی از امیران ایوبی ملقب به خاتون ازدواج کرد و از آن پس افراد این خاندان به ابنخاتون شهرت یافتند. [۵]
ابنطیفور، علی، حدایق السلاطین، ج۱، ص۲۲۲-۲۲۳، به کوشش شریف النساء انصاری، دهلی، نعمانی پریس.
این خاندان از باب انتساب به جبل عامل و روستای عیناثا به عاملی و عیناثی نیز شناخته شدهاند.۳ - مشاهیر خاندانمشاهیر این خاندان عبارتند از: ۳.۱ - محمد بن علیشمسالدین محمد بن علی بن محمد بن محمد بن خاتون را میتوان اولین فرد شناخته شده این خاندان دانست که در اواخر سده ۹ و اوایل سده ۱۰ق زندگی میکرده است و سلسله مشایخ این خاندان به وی منتهی میشود و اجازات موجود همه حاکی از این است که شمسالدین از جمالالدین احمد بن علی عیناثی روایت کرده است و سلسله مشایخ او تا شهید اول و علامه حلی - بیآنکه ذکری از فرد دیگری از این خاندان به میان آید - ادامه مییابد. [۱۰]
اردبیلی، محمد، جامع الرواه، ج۲، ص۵۴۹، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
اولین مأخذی که به صورتی نسبتاً کامل افراد این خاندان را نام میبرد، امل الامل حرّ عاملی (تألیفِ ۱۰۹۷ق) است و میتوان گفت که بیشتر منابع بعدی از اطلاعات این کتاب سود جستهاند، اما این اطلاعات از دقت کافی برخوردار نیستند، زیرا حر عاملی گاه نام فرد واحد را در موارد مختلف به عنوان افراد متعدد آورده است.تنها چیزی که درباره او میدانیم اینکه وی در ۹۰۰ق/۱۴۹۵م به علی بن حسین بن عبدالعالی محقق کرکی اجازه روایت داده است. از این اجازه چنین برمیآید که وی از جمالالدین احمد بن علی عیناثی مجاز به روایت بوده است. در امل الامل حر عاملی و به تبع آن در ریاض العلماء افندی [۱۴]
افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء، ج۵، ص۱۰۲، به کوشش سید احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
شمسالدین ابن خاتون از راویان محقق کرکی یاد شده است، اما با توجه به ثبوت روایت کرکی از وی، احتمال میرود در برخی نسخ «عنه» به «عن» تحریف شده باشد. از دیگر راویان شمسالدین پسرش احمد نیز قابل ذکر است. تنها اثری که از وی بر جای مانده، همان اجازه وی به محقق کرکی است که در بحارالانوار نقل شده است.۳.۲ - احمد بن شمسالدین محمدابوالعباس جمالالدین یا شهابالدین احمد بن شمسالدین محمد در ۹۳۴ق/۱۵۲۸م زنده بوده و در همین سال اجازهای به خط خود نوشته است. [۱۸]
تهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ج۱، ص۵۸، قرن ۱۰، به کوشش علینقی منزوی، تهران، ۱۳۶۶ش.
درباره این شخص اختلاف نظری میان شرح حالنویسان وجود دارد. برخی ابوالعباس و جمال الدین را دو تن پنداشتهاند، در حالی که بعضی چون امین این دو نام را مربوط به یک فرد دانستهاند. علاوه بر این در اجازه احمد بن نعمتالله (نواده وی) به عبدالله تستری، او لقب جد خود را شهابالدین ذکر کرده و متذکر شده است که جدش احمد از پدر خود شمسالدین محمد روایت میکند. جمالالدین احمد از محقق کرکی اجازه روایت داشته است. از راویان وی میتوان به فرزندش نعمتالله، شهیدثانی، [۲۷]
بحرانی، یوسف، لؤلؤة البحرین، ج۲، ص۲۱۰، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، مؤسسه آل البیت.
محییالدین میسی عاملی و حسن بن محمد بن یونس نباطی [۳۰]
تهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ج۱، ص۵۸، قرن ۱۰، به کوشش علینقی منزوی، تهران، ۱۳۶۶ش.
اشاره کرد.۳.۳ - نعمتالله بن احمدنعمتالله بن احمد بن شمسالدین محمد در جبل عامل میزیست [۳۱]
امین، محسن، خطط جبلعامل، ج۱، ص۷۴- ۷۵، بهکوشش حسنالامین، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
و در حدود ۹۷۷ق/۱۵۶۹م به قصد گزاردن حج سفری به حجاز کرد. [۳۲]
افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۳، به کوشش سید احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
حر عاملی از دو نفر به نامهای علی بن احمد بن خاتون و نعمتالله ابن احمد ابن خاتون یاد کرده و آنان را دو شخص جداگانه دانسته است، اما در اجازهای که نعمتالله به عبدالله تستری داده، خود را نعمتالله علی بن احمد خوانده است. برخی نیز او را نعمتالله بن علی خواندهاند که شاید استناد آنان به اجازهای باشد که از سوی او به ابنشدقم داده شده و نام او در پایان آن - شاید از خطای ناسخ - نعمتالله بن علی ضبط شده است. [۳۷]
افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء، ج۱، ص۲۵۳، به کوشش سید احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
افندی [۳۸]
افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء، ج۵، ص۲۵۷، به کوشش سید احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
این احتمال را نیز مطرح کرده که شخصی که این اجازه را به ابنشدقم داده، نعمتالله دیگری از خاندان ابن خاتون باشد. نعمتالله ابن خاتون معاصر شهید ثانی (مق ۹۶۶ق/ ۱۵۵۹م) بوده و افندی [۳۹]
افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء، ج۵، ص۲۴۸، به کوشش سید احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
گفته است که او از شهید ثانی روایت میکند و به شرح حال ابن شدقم ارجاع میدهد، [۴۰]
افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء، ج۱، ص۲۵۱- ۲۵۳، به کوشش سید احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
اما با بررسی محل ارجاع و نیز اجازه نعمتالله به عبدالله شوشتری روشن میشود که نعمتالله از علی بن عبدالعالی و احمد بن شمسالدین - پدر خود - روایت میکند و نامی از شهید ثانی در اجازههای وی برده نشده است.از سوی دیگر در مورد روایت او از علی بن عبدالعالی این سؤال پیش میآید که منظور از علی بن عبدالعالی همان محقق کرکی است یا علی بن عبدالعالی میسی؟ افندی [۴۲]
افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء، ج۵، ص۲۴۸- ۲۴۹، به کوشش سید احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
احتمال میدهد که او از میسی روایت کرده، چون کرکی با نعمتالله فاصله زمانی نسبتاً زیادی دارد. حال آنکه میسی معاصر نعمتالله بوده و این دو در یک طبقه هستند، و از جهتی دیگر شهید ثانی که معاصر نعمتالله بوده با یک واسطه یا احیاناً دو واسطه از کرکی روایت میکند، پس چگونه ممکن است که نعمتالله از کرکی روایت کرده باشد. اما در اجازه احمد بن نعمتالله به عبدالله تستری آمده: «... خرقالله العادة بطول عمره...» که احتمالاً منظور این است که نعمتالله عمری نسبتاً طولانی داشته و به همین دلیل امکان دارد که کرکی را نیز دیده باشد.۳.۳.۱ - راویاننعمتالله از فضلای مشهور زمان خود بوده و دانشمندانی چون عبدالله تستری مشقت سفرهای طولانی را تحمل میکردند و به جبل عامل میرفتند تا از او کسب فیض کنند و اجازه روایت بگیرند. از دیگر راویان وی میتوان به پسرش جمالالدین احمد، [۴۷]
مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۶، ص۹۴-۹۶، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
ابنشدقم، [۴۸]
افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء، ج۱، ص۲۵۰- ۲۵۳، به کوشش سید احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
حسن بن علی بن احمد حانینی، محییالدین ابن ابیجامع عاملی [۵۰]
مرکزی و مرکز اسناد، ج۱۶، ص۴۱۰، خطی، به نقل از اجازه نعمتالله بن ابی ابیجامع.
و شیخ بهایی اشاره کرد. نعمتالله ابن خاتون در ۹۸۸ق زنده بوده، اما تاریخ مشخصی برای تولد و درگذشت وی در دست نیست. از آثاری که به وی نسبت داده میشود، رساله مختصری است درباره عدالت. [۵۳]
افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء، ج۵، ص۲۴۹، به کوشش سید احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
۳.۴ - احمد بن نعمتاللهاو معاصر شیخ حسن صاحب معالم (د ۱۰۱۱ق/۱۶۰۲م) فرزند شهید ثانی است و گفتهاند که میان آن دو بحث و درگیری شدید علمی پیش آمد که منجر به کدورت و جدایی شد. از اجازهای که احمد بن نعمتالله در ۹۸۸ق به عبدالله تستری داده، میتوان دریافت که او در عیناثا زندگی میکرده و از پدر خود اجازه روایت داشته است. از راویان وی علاوه بر تستری، میتوان از پسرش محمد، [۵۶]
مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۶، ص۱۰۴، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
شیخ بهایی [۵۷]
خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۷، ص۷۹، قم، ۱۳۹۰ق.
و شیخ احمد اردبیلی یاد کرد. احمد بن نعمتالله از قریحه شعری نیز بیبهره نبود. [۵۹]
افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء، ج۱، ص۳۸، به کوشش سید احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
امین قصیدهای را در مدح امام حسین (علیهالسلام) نقل کرده که احتمال دارد که از همین ابن خاتون باشد. از آثاری که به وی منسوب است، میتوان به کتاب مقتل الحسین (علیهالسلام) اشاره کرد. [۶۱]
افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء، ج۱، ص۷۷، به کوشش سید احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
۳.۵ - عبداللطیف بن نعمتاللهدو اثر به وی منسوب است: ۱. الاستبصار، که افندی [۶۲]
افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء، ج۳، ص۲۵۵، به کوشش سید احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
متذکر شده که نسخهای از آن را در اصفهان دیده و در آن اجازه پدرش نعمتالله به ابنشدقم ثبت بوده است.۲. کتابی در مواعظ و اخلاق که مؤلف در نسخهای از آن که امین به خط خود وی دیده، تاریخ پایان تألیف را ۹۷۱ق یاد کرده است. ۳.۶ - محمد بن احمدشمسالدین محمد بن احمد بن نعمتالله، اطلاعات زیادی از زندگی وی در دست نیست، جز اینکه میدانیم او در ۱۰۳۹ق/۱۶۳۰م زنده بوده و حاشیه خود بر الفیه شهید اول را در همین سال به ابوالمعالی محمد بن علی ابنخاتون (برادرزاده خود) هدیه کرده است. [۶۴]
روضاتی، محمدعلی، فهرست کتب خطی کتابخانههای اصفهان، ج۱، ص۳۷۶، به نقل از نسخه حاشیه الفیه، اصفهان، ۱۳۸۲ق.
او از پدر خود روایت میکند و از راویانش میتوان ظهیرالدین میرزا ابراهیم بن حسین همدانی، ماجد بن هاشم بحرانی و سیدحسین بن حیدر کرکی را برشمرد. او در محرم ۱۰۰۸ق اجازهای به میرزا ابراهیم همدانی در مکه داده که در بحارالانوار درج شده است. از بررسی یادداشتهای موجود بر آثار وی چنین استنباط میشود که او مدتی در مکه زندگی میکرده است.۳.۶.۱ - آثاربرخی از آثار محمد بن احمد بن نعمتالله عبارتند از: ۱. برهان السَّداد فی شرح الارشاد، شرحی است بر ارشاد الاذهان الی احکام الایمان، علامه حلی که نسخهای از آن در اصفهان موجود است [۷۱]
روضاتی، محمدعلی، فهرست کتب خطی کتابخانههای اصفهان، ج۱، ص۳۷۲- ۳۷۸، اصفهان، ۱۳۸۲ق.
۲. حاشیه الفیه، حاشیهای است بر الفیه شهید اول که در ۱۰۰۳ق در مکه تألیف شده و نسخهای از آن در کتابخانه آستان قدس رضوی [۷۲]
کتابخانه آستان قدس رضوی، فهرست، ج۲، ص۴۶.
موجود است. [۷۳]
روضاتی، محمدعلی، فهرست کتب خطی کتابخانههای اصفهان، ج۱، ص۳۷۶، اصفهان، ۱۳۸۲ق.
علاوه بر اینها آثار دیگری نیز مثل الانموذج فی المنطق و الحکمة الطبیعی و الالهی به وی منسوب است. ضمناً در کتابخانه آستان قدس [۷۵]
کتابخانه آستان قدس رضوی، فهرست، ج۱، ص۲۳.
بخش المزار از تهذیب شیخ طوسی به خط او موجود است.۳.۷ - ابوالمعالیابوالمعالی شمسالدین محمد بن سدیدالدین علی، عالم و سیاستمدار دوره قطب شاهیه دکن میباشد. وی که از مهمترین و شناختهترین افراد خاندان ابن خاتون به شمار میرود، در کودکی و نوجوانی در مشهد میزیست. [۷۶]
اسکندربیک منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۲، ص۹۴۱، تهران، ۱۳۵۰ش.
او خواهرزاده شیخ بهایی و از شاگردان وی بوده و از او اجازهای نیز دریافت کرده است. [۷۷]
ابنخاتون، محمد، شرح اربعین یا ترجمة قطب شاهی، ج۱، ص۲۴، تهران، ۱۲۷۵ق.
شیخ بهایی در پایان کتاب ترجمه قطب شاهی ابنخاتون در ۱۰۲۷ق تقریظی نوشته و در آن مؤلف را ستوده است. ابنخاتون در دوران تسلط ازبکان بر خراسان، از مشهد به حیدرآباد دکن رفت و در ۱۰۰۹ق/۱۶۰۰م به آنجا رسید و مورد لطف و عنایت سلاطین قطب شاهی و در زمره خواص و نزدیکان آنان قرار گرفت. [۸۰]
اسکندربیک منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۲، ص۹۴۱، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۸۱]
ابنطیفور، علی، حدایق السلاطین، ج۱، ص۲۲۳، به کوشش شریف النساء انصاری، دهلی، نعمانی پریس.
در ۱۰۲۴ق/۱۶۱۵م وی به عنوان سفیر محمد قطب شاه روانه ایران شد و پیام تشکر سلطان محمد قطب شاه را در قزوین به شاه عباس رسانید. [۸۲]
ابنطیفور، علی، حدایق السلاطین، ج۱، ص۲۲۳، به کوشش شریف النساء انصاری، دهلی، نعمانی پریس.
که آن را در ۱۰۲۷ق دانسته است، [۸۳]
اسکندربیک منشی، ج۲، ص۹۴۱، تاریخ عالم آرای عباسی، تهران، ۱۳۵۰ش.
وی مدتی با عنوان سفر قطب شاهیان در ایران به سر برد، تا اینکه همراه قاسم بیک سفیر شاه عباس به حیدرآباد بازگشت. [۸۴]
اسکندربیک منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۲، ص۹۵۱، تهران، ۱۳۵۰ش.
اگر چه اسکندربیک تاریخ این بازگشت را در ۱۰۲۹ق یاد کرده، ولی با توجه به اینکه در زمان بازگشت، سلطان محمد قطب شاه(د ۱۰۳۵ق) درگذشته و عبدالله قطب شاه (۱۰۳۵-۱۰۸۳ق) به سلطنت رسیده بود، میتوان نتیجه گرفت که ابنخاتون پس از ۱۰۳۵ق به هند برگشته است. ابنخاتون پس از بازگشت، از سوی سلطان عبدالله به جای شاه محمد پیرزاد به سمت «پیشوایی» و نیز دبیری و نیابت سلطان برگزیده شد. وی که شاگرد میرمحمد مؤمن استرابادی - سلف محمد پیرزاد - بود، مدت ۲۰ سال این سمتها را برعهده داشت و علاوه بر اداره کارهای حکومتی، هر روز صبح جلسه درسی در منزل خود برگزار میکرد که شاگردان بسیاری در رشتههای مختلف علمی از او کسب فیض میکردند. از شاگردان وی میتوان علی بن طیفور و محمد بن شرف حسینی جزایری را برشمرد. [۸۵]
صاعدی شیرازی، احمد، حدیقة السلاطین قطب شاهی، به کوشش سیدعلی اصغر بلگرامی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۱م.
[۸۶]
ابنطیفور، علی، حدایق السلاطین، به کوشش شریف النساء انصاری، دهلی، نعمانی پریس.
ابنخاتون با علوم گوناگون از جمله حدیث، فقه، ریاضیات و شعر آشنایی داشت و قصایدی از او را ابن طیفور [۸۸]
ابنطیفور، علی، حدایق السلاطین، ج۱، ص۲۰۹، به کوشش شریف النساء انصاری، دهلی، نعمانی پریس.
[۸۹]
ابنطیفور، علی، حدایق السلاطین، ج۱، ص۲۲۴، به کوشش شریف النساء انصاری، دهلی، نعمانی پریس.
[۹۰]
ابنطیفور، علی، حدایق السلاطین، ج۱، ص۲۲۵-۲۳۳، به کوشش شریف النساء انصاری، دهلی، نعمانی پریس.
آورده است.او در دوران تصدی نیابت و پیشوایی در حیدرآباد کارهای نیکی انجام داد که بر محبوبیتش نزد مردم افزوده شد: از جمله میتوان به تأسیس مدارس، ساختن بیمارستان و احداث و تکمیل مساجد اشاره کرد. او همچنین مؤلفان و نویسندگان را همواره مورد عنایت خود قرار میداد و آنان را تشویق به تألیف میکرد و این امر باعث شد تا در دوران او آثاری چون ترجمه عیون اخبار الرضا از ابنطیفور، تاریخ حدیقة السلاطین از ملاحسین آملی پدید آید. [۹۱]
مرتضی حسین، مطلع انوار، ج۱، ص۴۷۴، کراچی، خراسان اسلامک ریسرچ سنتر.
ابنخاتون برخلاف «پیشوایان» دیگر، به لقب علامه خوانده میشد و این نشانهای از فضل و علم و نیز محبوبیت وی در جامعه حیدرآباد بود. [۹۲]
صاعدی شیرازی، احمد، حدیقة السلاطین قطب شاهی، به کوشش سیدعلی اصغر بلگرامی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۱م.
۳.۷.۱ - درگذشتبه گفته ابنطیفور وی در ۱۰۹۵ق/۱۶۴۹م در بندر مُخا در سفر حج بر اثر خستگی راه درگذشت، [۹۳]
ابنطیفور، علی، حدایق السلاطین، ج۱، ص۲۲۵، به کوشش شریف النساء انصاری، دهلی، نعمانی پریس.
اما شیخ عباس قمی اشاره کرده که نسخهای از کتاب ارشاد علامه حلی را در اختیار دارد که به خط شیخ محمد بن علی ابنخاتون نوشته شده و ناسخ تاریخ محرم ۱۰۶۸ را در آن قید کرده است؛ با تکیه بر این روایت باید پذیرفت که او بر خلاف گفته ابنطیفور در این تاریخ زنده بوده است. به گفته دیگری نیز او در حیدرآباد درگذشته و در آنجا دفن گردیده و مزار او زیارتگاه بوده است. ۳.۷.۲ - آثار چاپیترجمه قطب شاهی یا شرح اربعین، چاپ سنگی (تهران، ۱۲۷۵، ۱۳۰۸ق، بمبئی، ۱۳۰۹ق). این کتاب ترجمه فارسی اربعین شیخ بهایی است که آن را به دستور سلطان محمد قطب شاه انجام داده است. [۹۶]
ابنخاتون، محمد، شرح اربعین یا ترجمه قطب شاهی، ج۱، ص۲۳-۲۴، تهران، ۱۲۷۵ق.
۳.۷.۳ - آثار خطی۱. توضیح الاخلاق عبدالله شاهی یا قطب شاهی، شرحی است فارسی بر کتاب اخلاق ناصری که به دستور عبدالله قطب شاه تألیف شده است. از این اثر نسخههای متعددی در کتابخانههای آستان قدس، [۹۷]
کتابخانه آستان قدس رضوی، فهرست، ج۶، ص۴۰۳.
مسجد اعظم قم [۹۸]
کتابخانه مسجد اعظم قم، خطی، ج۱، ص۹۵.
و سلطان القرائی [۹۹]
منزوی، خطی، ج۲، ص۱۵۸۷.
موجود است.۲. حاشیه بر قسمتی از اصول کافی، نسخهای از این اثر در کتابخانه سپهسالار تهران [۱۰۰]
کتابخانه سپهسالار تهران، خطی، ج۱، ص۲۹۳.
موجود است.۳ و ۴. دیوان، مجموعهای است از اشعار شامل غزل و رباعی در ۹ برگ که نسخهای از آن در کتابخانه مجلس شورای ملی [۱۰۱]
کتابخانه مجلس شورا، خطی، ج۱۵، ص۲۰۷- ۲۰۸.
موجود است. همچنین مجموعه دیگری از اشعار پراکنده ابنخاتون در همین کتابخانه [۱۰۲]
کتابخانه مجلس شورا، خطی، ج۱۵، ص۱۲۶-۱۲۷.
نگهداری میشود.۵ و ۶. شرح جامع عباسی، کتابی است در فقه به زبان فارسی. نسخهای از آن در کتابخانه ملی تبریز [۱۰۳]
کتابخانه ملی تبریز، خطی، ج۲، ص۸۶۹.
موجود است. بنابر آنچه در حاشیه فهرست کتابخانه ملی تبریز [۱۰۴]
کتابخانه ملی تبریز، خطی، ج۲، ص۸۶۹.
آمده، این اثر چندین بار به چاپ رسیده است. ضمناً اثر دیگری با عنوان حاشیه جامع عباسی به وی نسبت داده شده و نسخهای از آن در کتابخانه آیتالله مرعشی [۱۰۵]
کتابخانه آیتالله مرعشی، خطی، ج۱۲، ص۱۳۷- ۱۳۸.
موجود است که در مورد متحد یا متمایز بودن این دو عنوان و یا چاپ آنها اطلاعی در دست نیست.۷. کتابی در امامت به زبان فارسی که نسخهای از آن در کتابخانه مجلس شورا [۱۰۶]
کتابخانه مجلس شورا، خطی، ج۶، ص۶۷.
موجود است.۴ - فهرست منابع(۱) آستان قدس، فهرست. (۲) آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، قرن ۱۰، به کوشش علینقی منزوی، تهران، ۱۳۶۶ش. (۳) ابنخاتون، محمد، شرح اربعین یا ترجمة قطب شاهی، تهران، ۱۲۷۵ق. (۴) ابنطیفور، علی، حدایق السلاطین، به کوشش شریف النساء انصاری، دهلی، نعمانی پریس. (۵) اردبیلی، محمد، جامع الرواه، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۶) اسکندربیک منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، تهران، ۱۳۵۰ش. (۷) افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء، به کوشش سیداحمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق. (۸) امین، محسن، اعیان الشیعة، به کوشش حسنالامین، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۹) امین، محسن، خطط جبلعامل، بهکوشش حسنالامین، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۱۰) بحرانی، یوسف، لؤلؤة البحرین، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، مؤسسه آل البیت. (۱۱) حر عاملی، محمد، امل الامل، به کوشش احمد حسینی، بغداد، ۱۳۸۵ق. (۱۲) خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، قم، ۱۳۹۰ق. (۱۳) روضاتی، محمدعلی، فهرست کتب خطی کتابخانههای اصفهان، اصفهان، ۱۳۸۲ق. (۱۴) کتابخانه سپهسالار تهران، خطی. (۱۵) کتابخانه مجلس شورا، خطی. (۱۶) صاعدی شیرازی، احمد، حدیقة السلاطین قطب شاهی، به کوشش سیدعلی اصغر بلگرامی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۱م. (۱۷) قمی، عباس، الکنی و الالقاب، تهران، ۱۳۹۷ق. (۱۸) مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. (۱۹) مرتضی حسین، مطلع انوار، کراچی، خراسان اسلامک ریسرچ سنتر. (۲۰) کتابخانه آیتالله مرعشی، خطی. (۲۱) مرکزی و مرکز اسناد، خطی. (۲۲) کتابخانه مسجد اعظم قم، خطی. (۲۳) کتابخانه ملی تبریز، خطی. (۲۴) منزوی، خطی. ۵ - پانویس۶ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنخاتون»، ج۳، ص۱۱۳۲. |